عکس 87
سلام پسر گلم امروز ساعت 6 صبح گوشیم زنگ خورد بدوبدو رفتم جواب دادم مادر جون بود گفت ما میریم سمت جنگل شما هم بیاین .من اومدم خوابیدم گفتم صبح به این زودی کجا برم .ولی اصلا خوابم نگرفت بدو بدو وسیله جمع کردم بابایی رو بیدار کردم تو هم عین هاپو هههههههه .رفتیم جنگل .وای انقد خنک بود هواش عالی بود .ولی مامانی این روزا علاقه زیادی به گرفتن گردن افراد داری در حد مرگ گردنو بغل میزنی وفشار میدیییییییییییییییییی که حالت تهوع دست میده به ادم دیگه اخرا همه عصبانی بودن از دستت مگه متوجه میشدی؟؟ کی تو بزرگ شی من نفس بکشم بریم عکس بازی البته این عکست واسه زمانی که تمرین نقاشی میکنی واسه کلاس این عکست واسه زمانی که چند ماه عادت کرد...
نویسنده :
مامان سعیده
0:00